تی یری میسان : «تروریست های سوری توسط ارتش آزادیبخش کوزووو آموزش دیده بودند»
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

مصاحبۀ با مجلۀ صرب ژئوپولیتیکا

 


            

Entretien avec le magazine serbe Geopolitika

Thierry Meyssan : « Des terroristes syriens ont été formés par l’UCK au Kosovo »

Réseau Voltaire | Belgrade (Serbie) | 2 décembre 2012

http://www.voltairenet.org/article176815.html

شبکۀ ولتر/بلگراد(صربستان)/2 دسامبر 2012

تی یری میسان به پرسش های مجلۀ صرب ژئوپولیتیکا پاسخ می گوید. او نظریاتش را دربارۀ 11 سپتامبر، رویدادهای سوریه، دلایل رویاروئی ایالات متحده، اروپا، روسیه، چین و ایران در سوریه و خاورمیانه مرور می کند و به افشای بزهکاری هیئت حاکمۀ فرانسه علیه ملت فرانسه به عنوان عروسک خیمه شب بازی ایالات متحده و اسرائیل اشاره می کند. تی یری میسان برای هم وطنانش آرزو می کند که مثل گذشته های شکوفانشان، به شکل انقلابی عمل کرده و این هیئت حاکمۀ بزهکار را از دستگاه هیئت حاکمه اخراج کنند.

/پاریس//7 دسامبر 2012



ژئوپولیتیکا : آقای میسان، شما با انتشار کتاب «کلاهبرداری دهشتناک» گزارشات رسمی مقامات ایالات متحده  در مورد حملۀ تروریستی 11 سپتامبر 2001 را زیر علامت سؤال بردید و به شهرت جهانی دست یافتید. کتاب شما روشنفکران دیگری را نیز تشویق کرد تا در مورد این حادثۀ تراژیک تأملاتی داشته باشند و در آن تردید کنند. آیا می توانید برای خوانندگان ما مختصرا توضیح دهید که در روز 11 سپتامبر واقعا چه اتفاقی افتاد، چه چیزی به ساختمان پنتاگون برخورد کرد و یا منفجر شد. آیا هواپیما بوده که به پنتاگون برخورد کرده یا چیز دیگری بوده؟ در مورد هواپیماهائی که به دو برج برخورد کردند، به ویژه سومین ساختمان که در حاشیۀ این دو برج بود چه توضیحی دارید؟

زمینۀ عمیق این حمله و انعکاس جهانی آن که این همه موجب تغییر جهان شد کدام است؟

تی یری میسان : جای شگفتی است که نشریات جهانی نسخۀ رسمی را پی گیری کردند نه تنها به این علت که پوچ بوده، بلکه به این علت که قادر به توضیح بخشی از رویدادها نیست. نظریه ای که می گوید یک فرد فناتیک، مستقر در یک غار در افغانستان، و بیست نفر مسلح به کارد موکت بری، قادر بوده اند که پیش از آنکه قدرتمندترین ارتش جهان توانسته باشد واکنشی از خود نشان دهد، مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را مورد حمله قرار دهند، چنین داستانی حتی برازندۀ یک نمایش کمیک هم نیست. ولی هر چه بیشتر داستان به مسخرگی نزدیک می شود، روزنامه نگاران غربی پرسش های کمتری مطرح می کنند. از سوی دیگر، تعبیر رسمی داد و ستد بورسی روی شرکتهایی که قربانی عملیات تروریستی بودند، آتش سوزی ساختمان ضمیمۀ کاخ سفید، و به همچنین از فرو ریختن سومین برج مرکز تجارت جهانی در بعد از ظهر 11 سپتامبر چیزی نمی گوید. چنین رویدادهائی حتی در گزارش نهائی کمیسیون تحقیقاتی ریاست جمهوری نیز مطرح نشده است.

مهمترین رویداد در روز حمله به مرکز تجارت جهانی که هرگز دربارۀ آن چیزی ننوشتند، طرح تداوم دولت بود که به شکل غیر قانونی فعال شد. در مورد جنگ اتمی، قانونی وجود دارد که در صورتی که مشاهده شود که مقامات مدنی از بین رفته اند، دولت نظامی آلترناتیو ادارۀ امور را بدست می گیرد. در اطراف ساعت 10 و سی دقیقه، با وجود این که مقامات مدنی همچنان قادر به ادارۀ امور و اجرای مسئولیتهایشان بودند، قدرت به دست نظامیان افتاد و در اطراف ساعت 16 و 30 دقیقه قدرت به مقامات مدنی باز گردانده شد. طی این مدت، کوماندوها تقریبا تمام اعضای کنگره و اعضای دولت را به جای امن و در پناهگاه های ضد اتمی منتقل کرده بودند. در نتیجه کودتائی به مدت چند ساعت به وقوع پیوست، تنها برای مدت زمانی که کودتاگران خط سیاسی خودشان را تحمیل کنند : وضعیت فوری دائمی در درون، و امپریالیسم جهانی در بیرون.

13 سپتامبر، لایحۀ میهن دوستی (پاتریوت آکت) به سنا تحویل داده شد. موضوع به قانون ارتباطی نداشت، بلکه آئین نامۀ ضخیمی دربارۀ اصول ضد تروریستی بود که نگارش آن طی دو سه سال گذشته به شکل سرّی انجام گرفته بود. 15 سپتامبر، رئیس جمهور وقت بوش طرح «ماتریس جهانی» را تأیید کرد و ساخت و ساز ربودن افراد، زندانهای مخفی، شکنجه و قتل افراد را نهادینه ساخت. در همان نشست، او طرح حملۀ پی در پی به افغانستان، عراق، لبنان، لیبی، سوریه، سومالی، سودان و ایران را تأیید کرد. می توانید ببینید که نیمی از برنامه از پیش به انجام رسیده بوده است.

این حملات تروریستی، این کودتا، و جنایاتی که در پی آن صورت گرفت توسط آنهائی سازماندهی شده بود که دولت سرّی می نامند (به مفهومی که این اصطلاح در مورد قدرت نظامی در ترکیه یا در الجزایر به کار برده شده). این رویدادها توسط گروه بسته ای تدارک دیده شده بود که در ایالات متحده از مریدان فلسفۀ لئو اشتراوس هستند.

همین افراد بودند که در سال 1995 کنگرۀ ایالات متحده را به تقویت نیروی نظامی وادار کردند، و تجزیۀ یوگوسلاوی را فراهم آوردند.

به عنوان مثال، باید ریچارد پرل را یادآور شویم که نقش مشاور سیاسی عزت بیگویچ (سیاستمدار و فیلسوف بوسنیائی) را به عهده داشت، و مشاور نظامی اسامه بن لادن و در عین حال مشاور رسانه ای نزد برنارد هانری لوی بود.

ژئوپولیتیکا : کتاب شما و رفتار ضد آمریکائیتان را که آزادانه در شبکۀ مستقل ولتر مطرح کرده بودید، برای شما به منشأ مشکلاتی با  دستگاه اداری رئیس جمهور پیشین فرانسه، نیکلا سرکوزی تبدیل شد. آیا در این مورد می توانید کمی بیشتر توضیح بدهید؟

در واقع، در مقاله ای که دربارۀ نیکلا سرکوزی نوشته اید، تحت عنوان « عملیات سرکوزی : چگونه سازمان سیا یکی از مأمورانش را به مقام ریاست جمهوری در فرانسه گماشت»، گزارشات حساسی را منتشر کرده اید که یادآور پیچ و خم های رمان های پلیسی-جنائی است.

تی یری میسان : من ضدآمریکائی نیستم. من ضد امپریالیست هستم و فکر می کنم که مردم ایالات متحده نیز قربانی سیاست رهبرانشان هستند.

در مورد نیکلا سرکوزی، نوشته بودم که او در دوران نوجوانی اش در نیویورک تحت نظارت فرانک جرج ویسنر(دیپلمات امریکائی) آموزش دید. این فرد یکی از مهمترین شخصیت های سازمان سیا، یعنی سازمانی که توسط پدر خود او فرانک ویسنر بنیادگذاری شد. در نتیجه کار حرفه ای نیکلا سرکوزی کاملا توسط سازمان سیا شکل گرفته بود. هیچ جای شگفتی نیست که وقتی به ریاست جمهوری فرانسه رسید، از منافع واشینگتن دفاع کرد و نه از منافع مردم فرانسه.

صربها فرانک جرج ویسنر را بخوبی می شناسند : زیرا هم او بود که استقلال یکجانبۀ کوزووو را در مقام نمایندۀ ویژۀ ریاست جمهوری ایالات متحده سازماندهی کرد. من تمام این جریان را در مصاحبه ای با «اوراسیا مدیا فروم»(قزاقستان) توضیح دادخ ام و از من خواستند که این موضوع را در مقاله ای برای «اودناکو» (روسیه) گسترش بیشتری بدهم. برحسب اتفاق انتشار این برنامه مصادف شد با جنگ گرجستان، یعنی وقتی که سرکوزی به مسکو می آمد. ولادیمیر پوتین نخست وزیر پیش از آن که گفتگویش را با او آغاز کند، مجله را روی میز می گذارد. روشن است که چنین موضوعی نمی توانست موجب بهبودی مناسبات من با سرکوزی باشد.

ژئوپولیتیکا : آقای میسان، در حال حاضر وضعیت سوریه را چگونه می بینید. وضعیت سوریه در مرزهایش و وضعیت مردم سوریه؟ آیا عربستان سعودی و قطر، و همین گونه کشورهای غربی که خواهان براندازی قهر آمیز رژیم بشار الاسد هستند، به اهداف خوشان نزدیک شده اند؟

تی یری میسان : از 23 میلیون جمعیت سوریه تقریبا بین دو تا دو و نیم میلیون نفر از گروه های مسلح که در پی بی ثبات سازی کشور و تضعیف ارتش آن هستند دفاع می کنند. این گروه های مسلح چند محله و مناطق روستائی گسترده ای را تحت تسلط خود گرفته اند. ولی به هیچ عنوان این گروه های مسلح در وضعیتی نیستند که بتوانند رژیم را سرنگون کنند.

طرح اولیۀ غرب پیشبینی کرده بود که عملیات تروریستی موجب خواهد شد که روند تحریک – سرکوب، بر اساس الگوی تروریسم ارتش آزادیبخش کوزووو و سرکوب آن توسط اسلوبودان میلوسویچ، مداخلۀ بین المللی توجیه پذیر خواهد شد. در این جا مختصرا یادآوری می کنم که آموزش گروه های مسلح در سوریه توسط اعضای ارتش آزادیخش کوزووو و در خاک کوزووو انجام گرفته و این موضوع کاملا تأیید شده است.

این طرح با شکست مواجه شد زیرا روسیه در دوران ولادیمیر پوتین، روسیۀ دوران بوریس التسین نیست. مسکو و پکن ناتو را از مداخله در سوریه منع کرده اند، و بر این اساس وضعیت راکد مانده است.

ژئوپولیتیکا : ایالات متحده، فرانسه، انگلستان، عربستان سعودی و قطر با سرنگون ساختن بشار الاسد چه چیزی را می خواهند بدست بیاورند؟

تی یری میسان : هر یک از دولت های عضو پیمان مشترک منافع خاص خود را در این جنگ پی گیری می کند، در حالی که در برخی موارد این منافع متضاد نیز هست.

در سطح سیاسی، این خواست وجود دارد که «محور مقاومت در رویاروئی با صهیونیسم» (ایران-عراق- سوریه-حزب الله- فلسطین) در هم شکسته شود. در عین حال موضوع تغییر وضعیت خاورمیانۀ بزرگ نیز وجود دارد.

ولی مهمترین مسئله به امور اقتصادی باز می گردد : اخیرا  ذخائر گاز طبیعی عظیمی در جنوب شرقی مدیترانه کشف شد. مرکز این ذخائر در نزدیگی حمص در سوریه است.

ژئوپولیتیکا : آیا ممکن است دربارۀ شورشیان القاعده در سوریه و رابطۀ آنها با ایالات متحده که با نگاهی به آن چه در محل روی می دهد خیلی تناقض آمیز بنظر می رسد، کمی بیشتر توضیح دهید. در مصاحبه ای گفته بودید که مناسبات عبدالحکیم بلحاج و ناتو کاملا نهادینه شده است. در حقیقت القاعده برای چه کسی می جنگد؟

تی یری میسان : القاعده در آغاز نام یک بانک اطلاعاتی رایانه ای، یک پروندۀ رایانه ای مرتبط به مجاهدین عرب بوده است که برای جنگ علیه شوروی ها به افغانستان فرستاده می شدند. در انکشاف نام این پروندۀ اطلاعاتی، آن را القاعده نامیدند که شامل جهاد طلبانی است که استخدام سربازان مزدور از بین آنها صورت می گرفت. سپس، نام القاعده به مبارزانی که پیرامون بن لادن جمع شده بودند اتلاق شد. امروز تمام گروه هائی که از ایدئولوژی بن لادن تبعیت می کنند، القاعده نامیده می شوند.

شمار افرادی که در این جریان شرکت داشته اند بر اساس دوران و نیاز تغییر کرده است. طی نخستین جنگ افغانستان، جنگ در بوسنی و چنچنی، سربازان مزدور «مبارزان آزادی» نامیده می شدند، زیرا علیه اسلاوها می جنگیدند. سپس، طی جنگ دوم در افغانستان و اشغال عراق، آنها «تروریست» قلمداد شدند زیرا به سربازان آمریکائی حمله می کردند. پس از مرگ رسمی بن لادن، آنها دوباره به «مبارزان آزادی» تبدیل شدند زیرا در لیبی و سوریه در کنار ناتو می جنگیدند.

در واقع، این مزدوران مسلح پیوسته تحت نظارت خاندان سدیری بوده اند که یکی از شعبات طرفدار آمریکا و اولترا ارتجاعی خاندان سلطنتی سعودی را تشکیل می دهد، و بطور مشخص تحت نظارت شاهزاده بندر بن سلطان. همین شاهزاده بود که جرج بوش (پدر) او را همواره به عنوان پسر خوانده اش معرفی می کرد (یعنی پسر هوشمندی که او آرزو داشت پدر او باشد)، و همیشه برای سازمان سیا کار می کرد. حتی وقتی که القاعده در افغانستان و عراق علیه سربازان آمریکائی دست به عملیات می زدند، چنین مواردی باز هم برای تأمین منافع ایالات متحده صورت می گرفت، زیرا حضور نظامی آنها را توجیه می کرد.

این جریان در سال های گذشته به نحوی شکل گرفت که لیبیائی ها در بطن القاعده اکثریت را تشکیل دادند. ناتو آنها را برای براندازی رژیم معمر قذافی بکار برد. بمحض این که رژیم قذافی سقوط کرد، شخصیت شمارۀ 2 این سازمان، عبدالحکیم بلحاج، به عنوان حاکم نظامی طرابلس برگزیده شد، اگر چه او توسط دستگاه قضائی اسپانیا به عنوان مسئول عملیات تروریستی در مادرید مضنون بوده و تحت پی گرد قراردارد. 

سپس او را همراه با مبارزانی که در اختیار داشت به سوریه فرستادند. برای انتقال آنها، سازمان سیا به یاری یان مارتین نمایندۀ ویژۀ بان کی مون در لیبی، از امکانات کمیساریای عالی پناهنده گان استفاده کرد. به اصطلاح پناهندگان به اردوگاه های ترکیه فرستاده شدند که در واقع به عنوان پایگاه پشت جبهه علیه سوریه مورد استفاده قرار گرفت و ورود روزنامه نگاران و اعضای پارلمان ترکیه نیز به آنجا ممنوع اعلام شد.

یان مارتین نیز برای خوانندگان شما باید شناخته شده باشد، او دبیر اول سازمان عفو بین الملل بود و بعدا به عنوان نمایندۀ کمیسر عالی برای حقوق بشر در بوسنی هرزه گوین برگزیده شد.

ژئوپولیتیکا : می دانیم که سوریه نه تنها منطقه ای است که در آتش  جنگ داخلی می سوزد، بلکه منطقه ای است برای جنگ رسانه ای و تحریف وقایع، ما از شما به عنوان شاهد عینی خواهش می کنیم که برای ما دربارۀ حمص و حوله توضیحاتی بدهید، واقعا چه می گذرد؟

تی یری میسان : من شاهد عینی در رویدادهای حوله نبودم. ولی برای مذاکره بین مقامات سوریه و فرانسه در محاصرۀ امارات اسلامی در بابا عمر نقش میانجی معتمد را به عهده داشتم. جهاد طلبان در این محلۀ حمص – بابا عمر – موضع گرفته بودند و خائنان (یعنی مسیحیان) و از دین برگشته ها (یعنی شیعیان) را نیز از خانه هایشان رانده بودند. در واقع تنها حدود چهل خانوار سنی در محل باقی مانده بودند، و 3000 مبارز مسلح. این عده قانون شریعت و دادگاه انقلابی بر پا کردند و به این ترتیب 150 نفر را در ملأ عام سر بریدند.

امارات اسلامی خود برگزیده به شکل سرّی توسط افسران فرانسوی سازماندهی شده بود. مقامات سوری از حمله اجتناب کردند و ترجیح دادند که برای تسلیم شدن شورشیان با مقامات فرانسوی مذاکره کنند. فرانسویها شبانه شهر را ترک کرده و به لبنان گریختند، در حالی که نیروهای دولتی وارد امارات شدند و مبارزان نیز به اسارت درآمدند. بر این اساس از خون ریزی جلوگیری شد ولی حدود 50 نفر طی این عملیات کشته شدند.

ژئوپولیتیکا : علاوه بر علوی ها، مسیحیان نیز جزء اهداف در سوریه هستند. می توانید در مورد آزار مسیحیان در این کشور برای ما توضیح بدهید، و چرا این به اصطلاح تمدن غربی که ریشۀ مسیحی دارد برای دفاع از هم دینان خود اقدامی نمی کند؟

تی یری میسان : جهاد طلبان به طریق اولی علیه آنهائی اقدام می کنند که بیش از همه به خود آنها نزدیک هستند : یعنی ابتدا سنی های ترقی خواه، سپس شیعیان(به انضمام علوی ها)، و بعد از همه می روند به سراغ مسیحیان. عموما، خیلی کم مسیحیان را شکنجه می کنند و یا به قتل می رسانند، ولی دائما آنها را از خانه هایشان می رانند و اموالشان را به تاراج می برند. در منطقۀ نزدیک به مرز شمالی لبنان، ارتش آزاد سوریه به مسیحیان یک هفته فرصت داد که فرار کنند. و ما شاهد مهاجرت 80000 نفر بودیم. آنهائی که به موقع فرار نکرده بودند، به قتل رسیدند.

مسیحیت ابتدا توسط پل مقدس در دمشق بنیانگذاری شد. جامعۀ مسیحی سوریه قدیمی تر از جوامع مسیحی در غرب است. آنها سنت های قدیمی و اعتقادات خدشه ناپذیر قدیمی خوشان را حفظ کرده اند. اغلب آنها ارتدوکس هستند. آنهائی که به کلیسای رم وابسته هستند سنتهای قدیمی خودشان را حفظ کرده اند. در دوران جنگ های صلیبی، مسیحیان شرق در کنار عربهای دیگر علیه سربازانی که پاپ فرستاده بود جنگیدند. امروز، در کنار شهروندان دیگر علیه جهادطلبانی که ناتو فرستاده مبارزه می کنند.

ژئوپولیتیکا : آیا می توانیم در سال آیندۀ شاهد حمله به ایران باشیم، و در یک فرضیۀ مداخلۀ نظامی، نقش اسرائیل کدام خواهد بود؟ آیا حمله به مراکز هسته ای اهداف اصلی تل آویو را تشکیل می دهد، یا آیا اسرائیل در این ماجراجوئی در یک ساختار جهانی که منافع خود را در بی ثبات سازی جهانی جستجو می کند، به جلو رانده شده است؟

تی یری میسان : باید توجه داشت که ایران حامل یک انقلاب است. امروز تنها کشور بزرگ جهان است که آلترناتیو دیگری در مقابل شیوۀ زندگی آمریکائی پیشنهاد می کند(1). ایرانی ها مردم راز و رمز مدار و صبوری هستند. آنها هنر مقاومت را به عربها آموختند و با طرح صهیونیستی، نه تنها در منطقه  بلکه در سطح جهانی مخالفت می کنند.

به این معنا که با وجود تمام رجز خوانی ها، اسرائیل توان حمله به ایران را ندارد. و خود ایالات متحده نیز از حمله به ایران قطع نظر کرده است. ایرانی کشوری است با 75 میلیون جمعیت که هر یک از آنها حاضرند برای دفاع از کشورشان بمیرند. در حالی که ارتش اسرائیل از جوانانی تشکیل شده که تجربۀ نظامی آنها به راندن فلسطینی ها محدود می شود، و ارتش ایالات متحده نیز از بیکارهایی تشکیل شده که حاضر نیستند بخاطر حقوق مستمندانه بمیرند.

ژئوپولیتیکا : شما نقش روسیه و ولادیمیر پوتین را که به شکل گسترده در رسانه های غربی ابلیس نمائی شده، در منازعۀ سوریه چگونه می بینید؟

تی یری میسان : ولادیمیر پوتین پس از استوار ساختن کشورش، بر آن است که جایگاه روسیه را در مناسبات بین المللی باز پس گیرد. او استراتژی اش را روی کنترل گاز به عنوان مهمترین منبع انرژی در قرن بیست ویکم بنیانگذاری کرده است. از این پس «گازپروم» به نخستین شرکت جهانی گاز و «روزنفت» به نخستین شرکت نفتی جهان تبدیل شده است. روشن است که ولادیمیر پوتین خیال ندارد به ایالات متحده اجازه دهد که روی گاز سوریه دست بگذارد، و به ایران نیز اجازه نخواهد داد که بدون کنترل روسیه از گاز خودش بهره برداری کند. در نتیجه، مجبور بود که در سوریه مداخله کند و با ایران متحد شود.

علاوه بر این، روسیه روندی را می پیماید که طی آن در حال تبدیل شدن به مهمترین ضامن حقوق بین الملل است، در حالی که غربی ها به نام اخلاق بنجل در حال تجاوز به حاکمیت ملت ها هستند. در نتیجه از قدرت روسیه نباید بیمی بخودمان راه بدهیم، زیرا این قدرت در خدمت حقوق و صلح است.

ژوئیۀ گذشته، سرگئی لاوروف طرح صلحی را برای مذاکره به ژنو برد. این طرح به شکل یکجانبه توسط ایالات متحده پذیرفته شد، ولی اجرای آن به شکل قطعی به دور دوّم ریاست جمهوری بارک اوباما موکول گردید. این طرح پیشبینی می کند که نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد، متشکل از یگان های  «سازمان پیمان امنیت  جمعی» در منطقه گسترش یابد. علاوه بر این، بشارالاسد را نیز در صورتی که مردم سوریه به او رأی بدهند، به رسمیت خواهد شناخت.

ژئوپولیتیکا : در مورد وضعیت صربستان و راه پر مشکلی که در این دو دهه پیموده، چه فکر می کنید؟

تی یری میسان : صربستان طی جنگ های متداومی که می بایستی با آن رویاروئی کند خسارت دید، به ویژه فتح کوزووو توسط ناتو. چون که در واقع، موضوع بر سر یک جنگ کشور گشایانه بود که به قطع عضو کشور و باز شناسی استقلال یکجانبۀ کمپ بوندستیل توسط اعضای ناتو انجامید، یعنی در واقع یک پایگاه برای ناتو.

اکثریت صربی ها تصور کردند که باید به اتحادیۀ اروپا نزدیک شوند. ولی نمی دانستند که چهرۀ مدنی اتحادیۀ اروپا در واقع روی همان سکه ای نقش بسته که چهرۀ نظامی ناتو روی دوم آن ترسیم شده است. از دیدگاه تاریخی اتحادیۀ اروپا با به کار بستن طرح های مخفیانۀ طرح مارشال ایجاد شد، در نتیجه به پیش از ناتو باز می گردد، ولی مانع از این نیست که موضوع به عنصری باز می گردد که در طرح سلطه جویانۀ آنگلوساکسون پیشبینی شده بود.

این امکان وجود دارد که بحران یورو شیرازۀ اتحادیۀ اروپا را از هم بگسلد. در این صورت دولت هائی مانند یونان و صربستان خود بخود به سوی روسیه  که با آن اشتراک فرهنگی نیز دارند تمایل پیدا خواهند کرد.

ژئوپولیتیکا : به شکل کمابیش مستقیم از صربستان می خواهند که برای برخورداری از امتیاز ورود به اتحادیۀ اروپا از کوزووو قطع نظر کند. شما تجربیات زیادی در عرصۀ مناسبات بین المللی دارید، بر این اساس ما از شما خواهش می کنیم که با خلوص نیت به ما بگویید که صربها چه سیاستی را باید در داخل و در خارج بکار ببندند، مشاورت شما در این زمینه چیست؟

تی یری میسان : من توصیه ای برای هیچکس ندارم. تنها به سهم خودم متأسفم که برخی دولت ها فتح کوزووو را توسط ناتو به رسمیت شناختند. حالا، کوزووو به سکوی پخش مواد مخدر تبدیل شده، یعنی مواد مخدری که در افغانستان تحت نظارت یگانهای ایالات متحده به عمل آمده و در اروپا به فروش می رسد. هیچ ملتی از این استقلال بهره ای نبرده است، و نه حتی اهالی کوزووو که از این پس تحت سلطۀ مافیاها زندگی می کنند.

ژئوپولیتیکا : پیش از این بین فرانسه و صربستان اتحاد نیرومندی وجود داشت که وقتی فرانسه به سال 1999 در چهار چوب ناتو صربستان را بمباران کرد، آن اتحاد نیز مفهوم خودش را از دست داد. با این وجود، در فرانسه و در صربستان، هنوز افرادی هستند که «همسنگری در جنگ» را طی جنگ جهانی اول فراموش نکرده اند و فکر می کنند که این پیوندهای فرهنگی از هم گسسته را باید جان تازه ای بخشید. آیا شما با چنین دیدگاهی موافق هستید؟

تی یری میسان : می دانید که یکی از دوستانی که با او«پنتاگیت» را نوشتم در رابطه با حملۀ موشکی و نه هواپیمای شبح آسا به پنتاگون در 11 سپتامبر، فرماندۀ نظامی پی یر هانری برونل است. او به جرم جاسوسی به نفع صربستان دستگیر شد. سپس او را به فرانسه تحویل دادند و در دادگاه به جای حبس ابد به دو سال زندان محکوم شد. این مجازات نشان می دهد که او در واقع به فرمان مقامات ارشد عمل کرده بوده است.

فرانسه به عنوان عضو ناتو مجبور بود در عملیات حمله به صربستان شرکت کند. ولی با میلی دست به چنین عملیاتی زد و غالبا مخفیانه در عوض بمباران بیشتر به صربها یاری رساند.

امروز فرانسه در وضعیت بسیار بدتری بسر می برد. اکنون فرانسه توسط یک گروه برگزیده اداره می شود که برای حفاظت از منافع اقتصادی شان به خدمت منافع واشینگتن و تل آویو درآمده اند. امیدوارم که هم وطنان من که تاریخ انقلابی طولانی مدتی را در ذخیرۀ فرهنگی مشترکشان به یاد می آورند ، روزی این برگزیدگان بزهکار را از هیئت حاکمه اخراج کنند. و امیدوارم که تا آن روز صربستان نیز استقلال قطعی خودش را باز یافته باشد. در این صورت هر دو ملت خود بخود یکدیگر را بازخواهند یافت.

ژئوپولیتیکا : از این که وقتتان را به ما اختصاص دادید، سپاسگذاریم.

 


پی نوشت مترجم

1)متأسفانه تی یری میسان هوشمند هنوز از قتل ستار بهشتی اطلاعی ندارد، هنوز نمی داند که در حال حاضر دزدی و جنایت و ناامنی در ایران غوغا می کند، و همین مسلمانان مؤمن در کار تجارت به محض این که فرصتی دست می دهد اجناس را احتکار می کنند تا متعاقبا قیمت ها را بالا ببرند... و خداوند تحریم را فرستاد تا ما جیبهایمان را پر پول کنیم و سال دیگر اگر قسمت باشد – انشاالله - به زیارت برج ایفل خواهیم رفت و برای خاله کوکومه از شانزلیزه عطر کریستین دیور خواهیم خرید. رژیم جمهوری اسلامی، هر چند که در بلند پروازی هایش برای مقابله با ناتوی فرهنگی در ایجاد آلترناتیو فرهنگ بومی شرافتمندانه و موجه بنظر می رسد، ولی به دلیل ایده آلیستی بودن بنیادهایش قاطعانه با شکست مواجه خواهد شد. شکست چنین طرحی که شاید از هم اکنون محرز شده باشد، به باور من و با نگاهی به وضعیت نیروهای بالنده و توطئه های امپریالیستی البته به معنای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی نیست. و به مفهوم پیروزی فرهنگ ناتو نیز نمی باشد. رهبران مذهبی در سر تا سر جهان و در تمام ادیان بهترین و مهمترین دلالان محبت بوده اند که به شکل قانونی عمل کرده اند و از این طریق گلیمشان را از آب بیرون کشیده اند. البته گاهی گداری هم رقبائی پیدا کرده اند، مثل مردان سیاسی انگلیس در دوران استعمار هند، که معابد مقدس را، مثل همیشه و در همه جا و در هر موردی با دوز کلک و حقه بازی در اختیار خودشان گرفته بودند، و تجارت سکس با دخترانی که وقف معبد بودند رونق داشت.

و اینک، از قلب خود جمهوری اسلامی، و استراتژیست های خود جمهوری اسلامی، از قلب اصول گرایان دو و حتی دوازده آتشه از سفر های سیاحتی و یا رفتن زنان و دختران ایرانی به کشورهای عربی خلیج فارس اظهار نگرانی کرده اند یعنی همان سرزمین هائی که بورژوازی کمپرادور ایرانی به بهای انهدام و تسامح در امور تولیدات داخلی و به بهای متوقف ساختن رشد نیروهای مولد، از آنجاها جنس وارد می کنند. اظهار نگرانی کرده اند و گفته اند که موضوع این دختران و زنان «استراتژیک است». در هر صورت روشن است که چنین آلترناتیوی برای مقابله با ناتوی فرهنگی نمی تواند چنین چشم اندازی را به عنوان اقتصاد مقاومت مطرح کند. این کاملترین قوانینی که از آسمان نازل شده، امروز قادر به تأمین مصرف عمومی شیر نیست و نا امنی بیداد می کند. استراتژیست های جمهوری اسلامی چنین مسائل و مشکلاتی را از نتایج گناهکاری های تک تک افراد می دانند و یک لحظه تصور نمی کنند که شاید گناهکار اصلی خود نظام اجتماعی باشد. یک لحظه تصویر نمی کنند که تحت شرایط خاصی مقدس ترین آدمها نیز می تواند احتمالا برای زنده ماندن دست به آدمخواری بزند، و از حشرات تغذیه کند. ایرانی ها اسطوره ای دارند به نام دیو، دیو گرسنگی. این دیو گرسنگی یک پاسخ فرهنگی دارد، ولی طبقۀ بورژوازی وابسته و معامله گر قادر به چنین پاسخهائی نیست، به همین علت است که ستار بهشتی کشته می شود، زیرا چیزی به نام پیشرفت در این نظام اقتصادی و سیاسی قابل تصور نیست، در نتیجه خطای ستار نیز اصلاح پذیر نبود و تنها راه باقی مانده برای او قبرستان رباط کریم بود. در نظام سرمایه داری وابسته، پیشرفت نه تنها قابل تصور نیست، بلکه برای حیات نظام طبقاتی خطرناک نیز هست.


December 10th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی